درباره سه سریال کمدی که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشوند/ لطفاً بخندید!
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۴۲۶۷۳
اگر بخواهیم کمدیهای موفق اخیر تلویزیون را به صورت مصداقی نام ببریم بی بروبرگرد یاد سریال «نونخ» و «زیرخاکی» میافتیم و درباره شکستخوردهها هم که تا دلتان بخواهد، محصول داریم! عین این رویه در شبکه خانگی هم هست و در قبال انبوه سریال کمدی ضعیف و زیر حد متوسط ماههای اخیر، تک و توک سریالهایی مثل «راز بقا»، «کلیله و دمنه» و «مهمونی» هم بوده که جلب نظر کرده و در این بین فقط یکی رئال بوده و دو عنوان دیگر در مایههای عروسکی ساخته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نگاه سهلگیرانه تلهفیلمی
به تازگی سه سریال مختلف کمدی به شبکه خانگی ارائه شده و هر کدام از یک پلتفرم. سریالهایی که هر سه رئال هستند و در دو مورد با ساختارهای کم و بیش مشابهی برای روایت مواجهیم. از سریال سوم شروع میکنیم که «دادزن» نام دارد؛ عنوانی کنجکاو برانگیز برای یک سریال که هم یک عنوان شغلی را تداعی میکند و هم تفاسیر معنایی نمادین خود را دارد. «دادزن» را عباس خواجهوند به تهیهکنندگی محمد شهبازی ساخته است. خواجهوند سابقه ساخت فیلمهای ویدئویی مختلفی را برای شبکه خانگی داشته و در «دادزن» نیز همان نگاه سهلگیرانه
تله فیلمسازی را میبینیم. حداقل ظرافت بصری را در دکوپاژ شاهدیم و حداقل وسواس در قاببندی را میبینیم. بازیها نیز با نوعی خرق عادت در گریم یا موقعیت کاراکترها به چشم میآیند ولی مسئله اصلی کسری بالای بار داستانی برای یک سریال است که سبب میشود در بخش عمده سکانسها، مخاطب از سریال جلو برود و نماهای بعدی را حدس بزند. به نظر میرسد در تولید دادزن، هدف با نتیجه هماهنگ بوده چون احتمالاً با نیت ویدئوییسازی دوران رونق دیویدی، سریال کمدی ساختهاند و سریال هم در سطح همان محصولات دوران از دست رفته رونق ویدئورسانههایی است که نام برخی فعالان آن در تیتراژ سریال دیده میشود.
ایدهای جذاب و پرداختی ناموفق
سریال دوم، «نیوکمپ» را منوچهر هادی به تهیهکنندگی زینب تقوایی ساخته است که هر دو نفر سابقه ساخت کمدی را دارند. منوچهر هادی هم برای تلویزیون کمدیهایی مثل «خوب، بد، جلف» را ساخته و هم در سینما کمدیهایی مثل «سالوادور» و «رحمان ۱۴۰۰» را داشته و در شبکه خانگی هم «نیسان آبی» را ارائه کرده است. زینب تقوایی هم به عنوان تهیهکننده، سریالهای «دودکش» و «باخانمان» را در گونه کمدی داشته است. بنابراین ترکیب تولید، قابل اعتناست ولی نتیجه چگونه است؟
نیوکمپ سریالی است با ایده جذاب در طرح شکایت یک خانواده ایرانی از فوتبالیست مطرح خارجی ولی جذابیت سریال تا جایی است که ایده، لو نرفته و پس از فاش شدن ایده به جای طرح ایدههای تازه برای ادامه داستان، مخاطب شاهد نوعی سیطره حرافی- دورهمی بر سریال میشود. بخش عمده کاراکترهای «نیوکمپ» در لوکیشنهای داخلی دور هم جمع میشوند و سعی میکنند با کلکل، کریخوانی یا خاطرهگویی، موقعیت طنز خلق کنند و هر از گاه داد و فریادی و...!
ایده نیوکمپ اگر در دستور کار یک طراح درجه اول بود از دل تناقض طبقاتی ذات داستان، دستکم یک کمدی قابل تحمل درمیآورد ولی نیوکمپ به جز تلاشهای منوچهر هادی در نمایش قدرت کارگردانی- به خصوص در آن نماهای فیلم در فیلم- چیز تازهای را عاید نمیکند. زیربنای داستان وقوع در یک بیغوله حاشیهای است! چون «نیسان آبی» کمی موفق بود حالا کارگردان «نیوکمپ» را در حاشیه ساخته آن هم با تأکید بر زشتی و نخراشیدگی محیط و آدمهای
حاشیهای!
ترکیبی از «شادروان» و «لونه زنبور»
از دو کمدی متوسط و زیر حد متوسط گذر کردیم تا برسیم به سریال «سیاهچاله» که در بین این سه کمدی، تکلیفش روشنتر است. «سیاهچاله» سوژه دوپهلوی سرقت از شاهلوله نفت پالایشگاه را محور داستان قرار داده که یک سمت آن خانوادهای است که به خاطر سرقت گرفتار میشود و سمت دیگر آسیبهای تکیه بر نفتفروشی و اثرات مهلکش بر اقتصاد! «سیاهچاله» را حسین نمازی به تهیهکنندگی سعید خانی ساخته است. نمازی پیشتر «شادروان» را برای سینما در گونه کمدی ساخته بود و سعید خانی نیز تهیهکننده کمدی پرفروش «لونه زنبور» بوده و در عین حال کمدیهای رکوردشکنی نظیر «دینامیت» و «انفرادی» را پخش کرده است.
«سیاهچاله» از منظر ساختار میتواند ترکیبی باشد از «شادروان» و «لونه زنبور». مخاطب هم آن اجتماع آدمهای متضاد به بهانه یک اشتراک غیرمنتظره مثل شادروان را میبیند و هم موش و گربه بازیها برای رهایی از بحران نظیر لونه زنبور را شاهد است.«سیاهچاله» تأثیرپذیری خود را از دو عنصر میگیرد؛ سوژه دوپهلو و غنا در همگونی داستان و تصویر که به نظر میرسد ناشی از تجربیات تولیدی مختلف سعید خانی باشد. اینجا هم مثل «نیوکمپ» بخشی از داستان در یک بافت مستعمل است ولی نورپردازیهای درست، میزانسن بندیهای تمیز و ریتم مناسب برای القای درونیات هر کدام از تیپهای داستانی موجب شده سریال کم و بیش بتواند در هر اپیزود جلب نظر کند.
تجربه تیم تولید سبب شده به جای کژی مطلق، زیباییهای حاشیه را هم ببینیم و این برای مخاطب محصور با انبوه اگزوتیکبازیهای محفلی، جذابتر است. سیاهچاله چند بازی خوب هم دارد و از همه بهتر رضا بهبودی در نقش مأمور امنیتی و سعید نعمتی در نقش دستیارش است. حسن پورشیرازی نیز هر چه تجربه بازی داشته در این مجموعه به میدان آورده و به خوبی نقش یک سادهلوح گرفتار دسایس قوم و خویش را ارائه کرده است... .
و اما حرف آخر اینکه «سیاهچاله»، «نیوکمپ» و «دادزن» تلاشهایی هستند برای دمیدن رونق به شبکه خانگی. سازندگان هر سه سریال زحمت کشیده و به اندازه خود تلاش کردهاند و از حالا به بعد باید باز هم تلاش کنند البته با کاستن از اشتباهها و افزودن بر نقاط قوت.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: لونه زنبور شبکه خانگی سیاه چاله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۴۲۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۶ میلیارد یورو تعهد ارزی ایفا نشده در کدام سیاه چاله اقتصادی مخفی بود؟
فرارو-ستار شیرعالی، معاون اقتصادی سازمان بازرسی کل کشور اخیرا در یک برنامه تلویزیونی گفته است: «بر اساس اطلاعات پورتال بانک مرکزی، تا این لحظه بالغ بر ۱۶ میلیارد یورو تعهد ارزی ایفا نشده داریم. این ۱۶ میلیارد یورو مربوط به تعهدات واردکنندگانی است که از سال ۱۳۹۴ تا پایان ۱۴۰۲ به تعهدات خود عمل نکرده اند.»
به گزارش فرارو، ارز دولتی یا ارز مبادلهای همان ارزی است که به هر فرد ایرانی سالیانه یک مرتبه اختصاص مییابد و در بازار کمترین قیمت را دارد. بخشی از هدف پرداخت ارز دولتی، واردات کالاهای دولتی، واردات برخی از کالاهای اساسی توسط بخش خصوصی، تأمین محصولات کشاورزی، تأمین ارز از صادرات محصولات پتروشیمی و فولادی، کالاها و تامین اقلام اساسی سبد زندگی مثل برنج، روغن، شکر، گندم و جو است.
اصطلاح رفع تعهد ارزی که شیرعالی درباره آن صحبت کرده هم برای صادرات کالا و هم برای واردات کالا به کار میرود. درخصوص واردات کالا وارد کنندگان کالا میبایست در راستای ارزی که از بانکها دریافت نموده اند کالایی که براساس آن ثبت سفارش شده است را عینا مطابق همان اوصاف کمی و کیفی وارد کشور نمایند و در صورتی که وارد کنندگان به این شرط عمل نکنند ملزم به بازفروش ارز خریداری شده به بانک میباشند.
مصادیق تخلفات ارزی وارد کنندگان شامل، تعهد ارزی ناشی از عدم ورود کالا، تعهد ارزی ناشی از کمیت کالای وارده، عدم ارائه پروانه سبز گمرکی، کسر تخلیه کالا، تعهد ارزی ناشی از کیفیت کالای وارده و گران نمایی کالا یا بیش بود ارزش کالا است. بر اساس قوانین و مقررات رسمی کشور، اگر فردی از پس تعهدات خود برنیاید، توسط نظام بانکی کشور نیز مورد تنبیه قرار خواهد گرفت. درواقع چنانچه تعهدات ارزی ایفا نشده وارد کننده بیش از ۳۰ درصد باشد خدمات بانکی به وی ارائه نمیشود. همچنین بانک عامل میتواند از طریق تعزیرات حکومتی علیه وارد کننده شکایت کند.
با توجه به این بندهای قانونی و تبصرههای مختلف برای پیشگیری از هر نوع تخلف ارزی در کشور، پرسشهایی مطرح است از جمله این که چرا در مدت زمان حدودی ۸ سال، رقمی بالغ بر ۱۶ میلیارد یور، عدم ایفای تعهدات ارزی ثبت شده و اقدامی انجام نشده است و اساسا کدام نهادها موظفند در این زمینه پیگیری انجام دهند؟ فرارو در راستای پاسخ به این پرسش ها، با مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه چمران اهواز و اقتصاددان و علی قنبری، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفتگو کرده است:
افراد خاص به رانتهای خاص دسترسی دارندمرتضی افقه به فرارو گفت: «متاسفانه گاهی اوقات، مشکلات اقتصادی مردم، تبدیل به وجه المصالحههای سیاسی میشود، دستگاههای نظارتی دولت در وهله اول، مسئول نظارت بر چگونگی تخصیص ارز در کشور هستند. حتی پس از این که چنین رانتها و سوءاستفادههایی رخ میدهد نیز، نهادهای قضایی و نظارتی باید به پروندههای تخلف رسیدگی کنند. به عبارت دقیقتر در مرحله اعطای ارز و سپس در مرحله عدم ایفای تعهدات ارزی توسط دریافت کننده، نهادهای قضایی کشور مسئولیت رسیدگی به موضوع را بر عهده دارند. حتی اگر این اعلان سازمان بازرسی درباره تخلف صورت گرفته جنبه سیاسی نداشته باشد و یک دغدغه واقعی باشد نیز در مرحله نخست، این سازمان قضایی کشور است که باید صراحتا بگوید چرا چنین کوتاهی انجام شده است.»
وی افزود: «فراموش نکنیم که فعلا در مرحله اعلان قرار داریم و خبر گرفته ایم که چنین اتفاقی رخ داده است؛ بنابراین تخلف مذکور باید تحت بررسی قرار گرفته و مشخص شود که آیا واقعا تخلفی در این ابعاد صورت گرفته یا تشویش اذهان عمومی (به زعم برخی مسئولان) رخ داده است. منظور من این است که صرف اطلاعیه دادن و عدد و رقم گفتن، شاهد وقوع تحولات خاصی نخواهیم بود. همچنین مسئولان باید به شفافیت هر چه تمامتر پاسخگو باشند که اگر چنین ماجرایی رخ داده، چه تاثیری بر معیشت و زندگی مردم گذاشته است. طبعا بانک مرکزی و دستگاههای ذیربط بانک مرکزی هستند که باید در مرحله نخست، پاسخگوی وضع موجود باشند. درست همانطور که وقتی بانکها کوچکترین وامی به اشخاص میدهند، خود، پیگیری میکنند که وام به کجا رسید و آیا به طور تمام و کمال تسویه شد یا خیر، در مورد اعطای ارز دولتی نیز باید پیگیریهای دقیقی توسط بانک مرکزی انجام شود و سپس پرونده تخلفات به دستگاه قضا ارجاع داده میشود. شاید بانک مرکزی، تخلف را گزارش کرده باشد، اما اگر چنین فرض کنیم که بانک مرکزی چنین موضوعی را گزارش نکرده است باید بررسی شود که این عمل بی دلیل و از روی سهل انگاری بوده یا به دلیل تخلف، چنین مسئلهای رخ داده است. در صورت هر نوع تخلف، دستگاه نظارتی بانک، باید وارد عمل شده و موضوع را مورد بررسی جدی قرار دهد.»
این استاد دانشگاه گفت: «تا جایی که خاطرم هست، همیشه این دعواها و بحثها وجود داشت که بانک مرکزی میگفت، اسامی بدهکاران و متخلفان بانکی را به دستگاههای ذیربط داده است، اما هیچوقت اتفاق خاصی رخ نمیداد، چرا که بسیاری از افراد ذی نفوذ که در این تخلفات نقش داشتند با استفاده از قدرتهای خود بر عملکرد فاسدشان سرپوش میگذاشتند. پیامدهای چنین وضعیتی، شامل این نوع موارد است: گسترش تبعیض، گسترش نابرابری، ایجاد ثروتهای بادآورده برای عدهای که به رانت دسترسی داشتند و فقیر شدن عدهای دیگر که نتوانسته اند از رانتها استفاده کنند. به طور کلی تبعات این نوع رفتارها بسیار سنگین است و معتقدم اگر به درستی و با دقت مورد بررسی قرار گیرد، میتواند مجازاتهای قابل توجهی را نیز شامل شود.»
وی افزود: «شواهد نشان میدهد که بیشتر افرادی که میتوانند چنین تسهیلاتی دریافت کنند، یا خود صاحب نفوذند یا از سوی افراد صاحب نفوذ معرفی میشوند. در نتیجه به اطلاعات خاصی دسترسی دارند. حقیقت این است که افراد عادی، حتی برای دریافت یک وام ساده ۱۰ میلیون تومانی باید چندین بار برای تایید ضامنهای خود به بانک رفت و آمد کند، پس چطور میشود که افرادی در این حد بدهکاری دارند و بعد از نزدیک به ۱۰ سال، تخلفاتشان آشکار میشود، با برخورد جدی و تندی رو به رو نمیشوند. عملا به نظر میرسد که این نوع اقدامات فرادولتی است و به یک دولت مشخص نیز محدود نمیشود. زور و قدرت چنین افرادی نیز فراتر از نظامهای عادی کنترلگر است. متاسفانه در بسیاری از موارد، این افراد، زمانی لو میروند که یک دعوای سیاسی در پشت صحنه در جریان است و اتفاقا محور بسیاری از این نوع تخلفات مالی نیز، دعواهای سیاسی است.»
مردم گروهی هستند که متضرر میشوندعلی قنبری به فرارو گفت: «عدم نظارت و کنترل کافی در بخش واردات کشور در بسیاری از زیرمجموعهها وجود دارد. ما هم اکنون با کمبود ارز در کشور مواجهیم. این که گفته میشود از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲، مبلغ ۱۶ میلیارد دلار ارز دولتی تخصیص داده شده، اما بازدهی نداشته، یعنی نهایت سوء استفاده اقتصادی. دولت، قوه قضائیه و سازمان بازرسی کشور باید با این افراد برخورد جدی داشته باشد. متاسفانه وجود ارتباطاتی در داخل کشور و سوء استفاده از موقعیتها به بروز این نوع رانتها دامن میزند. در حال حاضر کشور با کمبود ارز مواجه است و فشار برای دریافت ارز دولتی از سوی واردکنندگان نیز بسیار بالا است. حتی همین حالا که رسما چنین تخلفی از رسانه ملی پخش شده نیز دیر نشده و فرصت خوبی است تا با متخلفین، برخوردی جدی شود. سازمان بازرسی کل کشور، به عنوان دستگاهی عریض و طویل، موظف است به این تخلفات رسیدگی کند.»
وی افزود: «قطعا افراد معمولی در جامعه ما نه دسترسی و نه امکان انجام چنین تخلفاتی را دارند. کاملا روشن است که تخلف و سوء استفاده افراد از جایگاههایشان در نهادهای مختلف وجود دارد. اما چرا برخورد قاطع و جدی با این افراد نمیشود. متاسفانه مشخص است که نهادها، شرکتها یا افرادی که در این مشکل دست داشته اند نه تنها به لحاظ ارزی تخلف کرده اند بلکه در ورود کالاهای مورد نیاز کشور اختلال ایجاد کرده و موجب اخلال در ورود کالاهای مورد نیاز به کشور هم شده اند. وقتی برای یک کالا در کشور تقاضا وجود دارد، اما در زمان و در ابعاد کافی، وارد کشور نمیشود، بخش بزرگی از بار پیامدهای آن بر دوش مردم خواهد بود. در شرایطی که ارز دولتی به درستی و به اندازه مورد استفاده قرار نمیگیرد، با مشکل افزایش قیمتها نیز مواجه میشویم که مشکلی بزرگ و قابل توجه است. این معادله ۲ طرف دارد و باید هم با واردکنندگان متخلف و هم با سیستم نظارتی که از این مسائل غفلت کرده، برخورد شود.»
این اقتصاددان در ادامه گفت: «اصلا بعید نیست که برخی از این افراد نه یکبار بلکه شاید چند بار، اقدام به دریافت ارز دولتی کرده اند و همین فرضیه نیز مسئله را بغرنجتر و نگران کنندهتر میکند. متاسفانه برخی از افرادی که به راحتی به ارزهای دولتی دسترسی دارند، افرادی هستند که روابط دیپلماتیکی با دستگاههای دولتی دارند. در طول سالهای اخیر، چندین بار شاهد این اتفافات بوده ایم. نگاهی به پروندههای فساد همچون پرونده چای دبش نشان میدهد که تا چه حد در این حوزهها ضعف داریم. نکته ناراحت کنندهتر این است که در نهایت بار همه فشار چنین فساد و رانتهایی بر دوش مصرف کنندگان و اقشار ضعیف جامعه خواهد بود. در همین ماجرای ارز، ملت در سایه عدم ایفای نقش وارد کنندگان در حوزه واردات از طریق ارز دولتی، دچار کمبود کالا میشوند، در نتیجه مردم، اولین گروهی هستند که متضرر میشوند.»